آنها شنیدهاند داکتری هست که به افراد دارای مشکلات مالی را خدمات صحی رایگان ارائه میدهد و با بیکاریهای ناشی از همهگیری کرونا، بسیاری از آنها دقیقاً در چنین وضعیتی قرار گرفتهاند.
عایشه باه، مسئول پذیرش این درمانگاه میگوید: «[وقتی همهگیری آغاز شد]، شلوغی دیوانهکننده بود، تعداد زیادی از مردم به اینجا هجوم آوردند».
«بسیاری از مردم با شنیدن آوازه به اینجا میآمدند، آنها حتا نمیدانستند نام داکتر را چطور تلفظ کنند».
«آنها میگویند، 'داکتری اینجا هست که شاید کمکم بکند'، و من میگویم 'ایشان داکتر ضیا هستند'».
بنابراین، داکتر سید ضیا حسین، به ویژه در میان دارندگان ویزه موقت، تبدیل به مردی محبوب و خواستنی شد.

عایشه باه مسئول پذیرش درمانگاه آیفامیلی است. Source: SBS News
بسیاری از دارندگان ویزههای موقت آسترالیا واجد شرایط کارت درمان (مدیکیر) نیستند که آنها را در قسمت هزینه ملاقات طبیب، خرید دارو و خدمات سلامت روانی کمک کند. آنها باید هزینه دیدن یک داکتر عمومی (جیپی) را که اغلب در یک ملاقات ٣٠ دقیقهای حداقل ٧٠ دالر میشود، آناً بپردازند.
با بسته شدن مرزهای بینالمللی آسترالیا در سال گذشته، حکومت فدرال به دارندگان ویزههای موقتی که نمیتوانند مخارج خود را تأمین کنند، راه «خانه» را نشان داد. به آنها دسترسی به خیلی از حمایتهای رفاهی داده نشد و بسیاریها خود را در موقعیت ناگواری یافتند.
داکتر ضیا به اسبیاس نیوز میگوید: «با آمدن کووید-۱٩ افزایش بزرگی در شمار بیماران خواستار خدمات رایگان آمده است».
«هر مریضی که پیش من بیاید و بگوید، 'داکتر، من از پس پرداخت این هزینه بر نمیآیم، من ویزه موقت داریم، من مشکل دارم، من دانشجو هستم و بیمه ندارم' ... من هرگز از آنها پول نمیگیرم».
شروع در پاکستان
برای داکتر ضیا، پول نگرفتن از بیماران کاری بیپیشینه نیست. او در پاکستان، جایی که بیماریهای آندمیک (بومی) شایع است، بزرگ شد و خود در ۱٦ به سل (توبرکلوز) مبتلا گشت.
نابرابری در سیستم سلامت و درمان کشورش به یکی از نگرانیهای او تبدیل شد و به عنوان یک داکتر جوان، حدود نیمی از مریضان خود را به طور رایگان در کلینیک نزدیک خانه خود درمان میکرد.
داکتر ضیا میگوید: «من از فقری صحبت میکنم که زیر خط است، که مردم پولی برای خوراک نداشته باشند».
«اگر پول نداشتند، هرگز از آنها هزینه نمیگرفتم، و در واقعیت، اگر به پول نیاز داشتند، من هزینه داروی شان را هم میپرداختم. اگر به آنها کمک نکنید، رنج زیادی خواهند دید».
داکتر ضیا در جریان کار عملی در شفاخانهای دولتی در اسلامآباد در یک ابتکار پرداخت هزینه مشترک دیگر نیز سهیم بود.
او میگوید: «این شفاخانه برای همه رایگان بود، اما ... اگر آزمایش یا داروی خاصی لازم میشد، مریض باید برای آن پرداخت میکرد».
«بنابراین ما صندوقی را در بخش خودمان ایجاد کردیم، و این سیستم بسیار مفیدی بود. هر بیماری که نمیتوانست از پس هزینه چیزی برآید، ما از آن صندوق پول میگرفتیم و آن را به بیمار اهدا میکردیم».

Dr Zia treats a patient in his consult room at iFamily Medical Centre in Rooty Hill. Source: SBS News
'میخواستم به پدرم افتخار ببخشم'
داکتر ضیا که در یک خانواده نظامی بزرگ شده، دوران کودکی خود را در بخشهای مختلف پاکستان سپری کرده است. پدرش که در ارتش پاکستان به دگروالی/سرهنگی رسیده بود، الهامبخش او برای ورود به رشته طبابت بود.
آقای حسین میگوید: «تا جایی که حافظهام قد میدهد، پدرم همیشه میگفت که میخواسته داکتر شود و اگر فرصت و منابع در اختیار داشت، دوست داشت طبیب باشد».
«وقتی بزرگ شدم، اشتیاق این کار را پیدا کردم. میخواستم به پدرم افتخار ببخشم ... میخواستم به او نشان بدهم که میتوانم این کار را انجام بدهم، نه تنها برای خودم، بلکه برای او هم».
اما وقتی پدرش در ٤٦ سالگی از اثر سرطان روده درگذشت، شرایط برای ضیا تغییر کرد.

پدر داکتر ضیا افسر ارشد ارتش پاکستان بود. Source: Supplied
او میگوید: «این خبر را زمانی شنیدم که در سال سوم رشته طبابت بودم. پدرم در واقع آن را از من مخفی نگه داشته بود».
«فهمیدم که او قبلاً عمل جراحی خود را انجام داده بود، و پس از آن، سرطان به سراسر بدنش ریشه دوانده بود».
«او شش ماه پس از تشخیص درگذشت. زندگی پس از آن، همچنین از نظر روحی، بسیار دشوار شد».
'مهاجرت به آسترالیا'
بعد از تراژیدی مرگ پدر، ضیا مصمم بود تحصیلات خود را به یاد پدرش به پایان برساند.
پدر داکتر ضیا احساس اشتراکگذاری و اجتماعی شدیدی را به او القا کرده بود، و در سال ٢٠۱٦ وقتی به آسترالیا آمد، این احساسات را نیز با خودش آورد.
این احساسات در ماههای اخیر کمک بزرگی به افرادی مانند پارامجیت کاور کرده که در اوایل ٢٠٢٠ با ویزه توریستی به دیدار خانواده خود به آسترالیا آمد.
وقتی مرزها بسته شدند، خانم کاور نتوانست به هند برگردد و مجبوراً در آسترالیا ماندگار شد.

پارامجیت کاور (راست) و خواهر/برادرزادهاش گاگانجوت سینگ Source: SBS News
او که با رماتیسم مفصلی (آرتریت روماتوئید) و فشار خون بالا دستوپنجه نرم میکند، میگوید که انجام معاینات منظم بدون مدیکیر گران بوده و در نهایت خانوادهاش او را پیش داکتر ضیا آوردهاند.
خانم کاور میگوید: «او با شما مثل یک عضو خانواده رفتار میکند».
«او همهچیز را میفهمد و مهمتر از همه برای افرادی مثل من، زبانم را میفهمد و مسایل را بهخوبی توضیح میدهد».
اما برای داکتر ضیا همۀ این کارهای عادی روزانه هستند.
او میگوید: «همیشه وقتی به مردم کمک میکنم، بهخصوص به افراد نیازمند واقعی که درمانده هستند، آن را دوست دارم».
«وقتی به مردم کمک میکنید و میتوانید اشک را در چشمان آنها ببینید، ... این همان چیزی است که به من به عنوان یک داکتر، یک فرد و یک حرفهای گرمی قلب میبخشد».