یلدا حکیم؛ از کودک آواره افغان تا روزنامه‌نگاری با شهرت جهانی

یلدا حکیم، روزنامه‌نگار آسترالیایی افغان‌تبار، با مصاحبه‌ای تاریخی که همزمان با سقوط کابل با سخنگوی طالبان انجام داد، خبرساز شد. خانم حکیم چگونه به این‌جا رسید و در آن لحظه تاریخی چه احساسی داشت؟

Yalda Hakim is a BBC journalist and former Dateline presenter.

Yalda Hakim is a BBC journalist and former Dateline presenter. Source: BBC

تابستان آسترالیاست و یلدا حکیم بعد از چندین سال موفق شده به خانه پدری‌اش در سیدنی برگردد.

از آن‌جایی که تابه‌حال همه‌گیری کرونا مانع بازگشتش شده بود، تجدید دیدار با خانواده برایش مایه آرامش است و

از آن‌جایی که تابه‌حال همه‌گیری کرونا مانع بازگشتش شده بود، تجدید دیدار با خانواده و دیدن این‌که پسر دو ساله‌اش از حیاط خلوت خانه پدرکلان و مادرکلان مادری‌اش و شلنگ آب آن در تابستان آسترالیا لذت می‌برد، مایه آرامش و خرسندی است.

یلدا می‌گوید: «خوشحالم که می‌بینم او آن‌چه را که ما در کودکی این‌جا در سیدنی داشتیم، تجربه می‌کند.»

او می‌افزاید: «واقعاً خوب است که بعد از سال‌ها در آسترالیا هستم و کودک دوونیم ساله‌ام کودکی‌ای را تجربه می‌کند که من داشتم.»

یلدا آمده است تا خستگی‌های یک سال پرماجرا در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود را بدر کند.
او در جریان سقوط کابل، پایتخت افغانستان، در ماه آگست ۲۰۲۱ مصاحبه‌ای انجام داد که خودش را تبدیل به سوژه خبری کرد.

او در آن لحظه توجه جهانیان را به خود جلب کرد. جنگجویان طالبان بعد از پایان یافتن حضور ۲۰ ساله نیروهای امریکایی و متحدان شان در افغانستان، به سرعت به طرف پایتخت پیشروی می‌کردند. سقوط افغانستان سریع‌تر از آن‌چه اکثریت پیش‌بینی می‌کردند، در حال رخ دادن بود.

افغانستان محل تولد یلداست، جایی است که نخستین مستند خود را در آن ساخت، و از آن زمان به بعد، روابط مستحکمی در این کشور ایجاد کرده و حتا بنیادی را برای حمایت از آموزش زنان در آن کشور ایجاد کرده است.

یلدا همزمان با پوشش خبری پیشروی طالبان به سوی کابل، مشغول خارج کردن عده‌ای از دانشجویان از افغانستان بود.

در یکی از آخرهفته‌ها که وضعیت در افغانستان به‌شدت در حال دگرگون شدن بود، یلدا در خانه‌اش در لندن بود و به سختی می‌توانست بخوابد.

او می‌گوید: «مدام به این فکر می‌کردم که تا زمانی که من از خواب بیدار می‌شوم، دولت ممکن است سقوط کرده باشد.»
یک‌شنبه بود، روز تعطیلی یلدا، اما صبح زود یکی از سردبیران بی‌بی‌سی با او تماس گرفت و از رسیدن طالبان به دروازه‌های کابل خبر داد.

او می‌گوید: «به یاد دارم که حدود ساعت چهار صبح برای چند ساعتی خوابیدم و با تماس سردبیرم از خواب بیدار شدم که می‌گفت، 'به نظر می‌رسد طالبان به دروازه‌های کابل رسیده‌اند، تو باید سر کار بیایی'.»

سردبیرش تصمیم گرفته بود که یلدا باید کسی باشد که از پشت میزِ خبر رخدادهای افغانستان را بازگو می‌کند.

در راه رفتن به دفتر بی‌بی‌سی با افرادی در افغانستان، به شمول سخنگوی گروه طالبان، تماس گرفت. او همه این‌ها را در زمانی انجام می‌داد که سعی می‌کرد بر احساسات شخصی خود نسبت به اتفاقاتی که در زادگاهش رخ می‌داد، غلبه کند.

او در حالی که به صورت زنده گزارش می‌داد، تلفونش را روی میز گذاشته بود. در اواسط یک مصاحبه بود که متوجه شد تلفونش زنگ می‎خورد. سهیل شاهین، سخنگوی دفتر طالبان در قطر پشت خط بود.

یلدا می‌گوید: «به پایین نگاه کردم و دیدم که طالبان تماس گرفته‌اند و با خود فکر کردم که 'باید این تماس را جواب بدهم'.»

بدون اتلاف وقت، آن‌چه را اتفاق می‌افتاد نه تنها به بینندگان تلویزیون، بلکه به تهیه‌کنندگان خود نیز بازگو کرد. پخش زنده مجال نمی‌داد لحظه‌ای مکث کند و به کسانی که پشت دوربین فیلم‌برداری بودند، اطلاع بدهد.

یلدا به سادگی تماس را جواب داد و آن را روی بلندگو گذاشت. در عین زمان، همکارانش میکروفون‌ها را جابه‌جا کردند تا مخاطبان بتوانند صدای سخنگوی طالبان را بشنوند. مصاحبه به صورت بداهه آغاز شد و در آن مشخص شد که فروپاشی دولت افغانستان رقم خورده است.
او می‌گوید: «فقط به این فکر کردم که موضوع من نیستم، موضوع پرسیدن انواع سوال‌هایی است که جهان می‌خواهد بشنود، که مردم افغانستان می‌خواهند بشنوند، به ویژه زنان و دختران افغان که نگران آینده خود هستند.»

در آن لحظه و حتا پس از آن، یلدا فکر نمی‌کرد که با این مصاحبه خود لحظه مهمی را رقم زده است که به خودی خود خبرساز می‌شود.

«من متوجه نشدم که این کار بزرگی است. در آن زمان، فکر می‌کنم، فقط حواسم [روی مسأله افغانستان] جمع بود. اتفاق خیلی خیلی بزرگتری در حال رخ دادن بود، کشور در حال فروپاشی بود.»

پشت این خبر داغ، دل یلدا برای مردم افغانستان می‌شکست که حالا مجبور بودند مانند خانواده خودش در جست‌وجوی یک زندگی امن‌تر از کشور خارج شوند. او فقط شش ماه داشت که پدرِ مهندس ساختمان و مادر قابله‌اش تصمیم گرفتند با دو فرزند خردسال شان افغانستان را ترک کنند. آن‌ها در دهه ۱۹۸۰ از افغانستان خارج شدند تا در زندگی شان را در یک کشور امن‌تر از نو بسازند.

پدر و مادر جوان او به همراه دو فرزند خردسال شان سوار بر اسب به سوی پاکستان رفتند. پدر یلدا به کمک یک شخص دیگر درخواست آمدن به آسترالیا را داد و سپس «در هر فرصتی که می‌توانست گیر آورد، در کمین کمیسر عالی آسترالیا در اسلام‌آباد بود.»

یلدا می‌گوید: «فکر می‌کنم [کمیسر عالی] تحت تأثیر سرسختی پدرم قرار گرفته بود.»

در نهایت، خانواده حکیم به آسترالیا آمدند و ریشه‌های شان را در منطقه هیلز سیدنی محکم کردند.

با تأمل در آن سفر، یلدا به این فکر می‌کند که آیا این سرسختی ارثی بود که را بعداً او را به سمت روزنامه‌نگاری سوق داد، شغلی که از آوان کودکی، وقتی که خانواده‌اش دور تلویزیون جمع می‌شدند و اس‌بی‌اس را تماشا می‌کردند، به آن علاقه‌مند شد.

او می‌گوید: «من کتابچه خاطراتی دارم که والدینم از زمانی که حدوداً هفت ساله بودم نگه داشته‌اند و در آن آمده است که می‌خواهم روزنامه‌نگاری مانند مارک دیویس شوم.»

در کنار تماشای اخبار، خانواده یلدا در تظاهرات‌های حقوق بشری در کانبرا اشتراک می‌کردند و خودش روزهای شنبه به مکتب زبان دری می‌رفت. یلدا می‌گوید که مانند بسیاری از جوانان، دوست نداشت صبح زود از خواب برخیزد، اما این کار باعث شد به مهارت‌های زبانی و اشتیاق به حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان، مجهز شود.
Yalda Hakim and the Dateline team in Afghanistan, interviewing President Hamid Karzai and filming on the streets of a snowy Kabul.
یلدا حکیم و تیم دیت‌لاین در افغانستان هنگام فیلم‌برداری از کوچه‌های برفی کابل و قبل از مصاحبه با رییس جمهور پیشین حامد کرزی در سال ۲۰۱۲. Source: Dateline
موضوع آموزش زنان اغلب سوژه کارخانگی‌های مکتب بود و او با اشتیاق سعی می‌کرد دیگران را از جریان رویدادهای افغانستان آگاه کند. در ۱۵ سالگی، به تشویق خانواده نوشتن برای روزنامه محلی را آغاز کرد و دوره تجربه کاری خود را در یک رادیو سپری کرد.

یلدای جوان به زبان‌های فارسی و دری و همچنین هندی و اردو که از تماشای فیلم‌های هندی آموخته بود، مسلط بود.

او می‌گوید: «خواهر بزرگم عاشق فیلم‌های بالیوودی بود و من هندی را از آن‌جا آموختم.»

مهارتش در زبان هندی زمانی مفید ثابت شد که به عنوان یک روزنامه‌نگار کارآموز در اس‌بی‌اس، تصمیم گرفت با استفاده از پس‌انداز مرخصی خود به هند و افغانستان برود و برای برنامه دیت‌لاین فیلم مستند بسازد.

او می‌گوید: «وقتی به هند رفتم و می‌توانستم هندی صحبت کنم، واقعاً عجیب بود، زیرا فکر می‌کنم این زبان را فقط از آن فیلم‌ها آموخته‌ام.»

یلدا که در آن زمان ۲۳ سال داشت، به والدین خود گفته بود که از طرف اس‌بی‌اس به این سفر می‌رود (در حالی که این‌طور نبود، هیچ‌کس در اس‌بی‌اس از آن مطلع نبود).
به این ترتیب او به هند رفت تا مستندی درباره رحم اجاره‌ای بسازد و بعد تصمیم گرفت از آن‌جا به افغانستان برود و از سفر خود به زادگاهش فیلم بسازد. وقتی از دهلی تصمیم خود را با والدینش در میان گذاشت، آن‌ها به‌شدت ترسیدند و بلافاصله سوار پروازی به مقصد کابل شدند. این نخستین بار بود که خانواده حکیم به کابل بر می‌گشت.

یلدا اعتراف می‌کند که اصلاً نمی‌دانست چه کار می‌کند. پدرش دستیار او شد، و در حالی که مطمئن نبود اس‌بی‌اس فیلمش را برای پخش می‌پذیرد یا خیر، به ساختن فیلم ادامه داد.

او می‌گوید: «من خیلی استرس داشتم، پدر و مادرم را به این‌جا کشانده بودم... اگر به اس‌بی‌اس بر می‌گشتم و آن‌ها نمی‌خواستند آن را پخش کنند، چه می‌شد.»

اما نگرانی او به‌زودی بی‌مورد ثابت شد. داستانش در اس‌بی‌اس پخش شد و قسمت مربوط به افغانستان آن پرامتیازترین قیمت در بین مستندهای سال برنامه دیت‌لاین بود.


از آن‌جا، کار یلدا اوج گرفت. او در دیت‌لاین ادامه داد و در نهایت در کنار مارک دیویس مجری این برنامه شد و سپس در ۲۸ سالگی از بی‌بی‌سی پیشنهاد کار دریافت کرد.

یلدا به لندن کوچ کرد و اکنون نه تنها در بریتانیا، بلکه در سرتاسر جهان، به یک چهره آشنا تبدیل شده است. علاوه بر تهیه و ارائه گزارش، مجری برنامه خودش با عنوان 'تأثیر با یلدا حکیم' (Impact with Yalda Hakim) است. مصاحبه زنده با سخنگوی طالبان نتیجه بیش از یک دهه کار در عرصه روزنامه‌نگاری و گزارش دادن سخت‌ترین مسایل جهانی بود.

اکنون که این روزنامه‌نگار ۳۸ ساله برای تعطیلات به آسترالیا بازگشته است، در حالی که پدر و مادرش از وقت‌گذرانی با نوه شان لذت می‌برند، او به سالی که پشت سر گذشته است نگاه می‌کند. هرچند یلدا سال سختی را گذرانده است، ولی پدر و مادرش که آشفتگی در افغانستان را از پرده تلویزیون تماشا می‌کردند نیز زمانی تلخی داشته‌اند.

او می‌گوید: «به عنوان مهاجران جوانی که به آسترالیا آمدند، احتمالاً هرگز به طور واقعی به آسیبی که تقریباً ۴۰ سال پیش پشت سر گذاشته‌اند- قفل کردن درهای خانه شان، رها کردن خانه شان و ندانستن این‌که آیا هرگز باز خواهند گشت یا خیر- نپرداخته‌اند.»

«فکر می‌کنم آن صحنه‌های میدان هوایی برای والدینم بسیار تکان‌دهنده بودند. من واقعاً متوجه شده‌ام که آن‌ها احتمالاً پس از دیدن این‌که مجموعه دیگری از مردم با همان چیزهایی روبه‌رو هستند که آن‌ها تقریباً ۴۰ سال پیش روبه‌رو بودند، با مسایل زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند.»

یادداشت: این گزارش به تاریخ ۲۰ جنوری ۲۰۲۲ در منتشر شده است.


به اشتراك بگذاريد
نشر شده در 2/03/2022 ساعت 1:25pm
توسط Emily Jane smith