هشدار: این گزارش حاوی تصویری میباشد که ممکن است برای بینندگان آزاردهنده باشد.
نورمحمد حنفی میگوید «هیجانزده» از آغاز ماه رمضان، در ساعتهای آغازین ۱۳ام اپریل، مورد حمله مسافرانش قرار گرفته و آغشته به خون روی جادهای در شمال شهر ملبورن رها شده است.
به نقل از اسبیاس پشتو، آقای حنفی میگوید مهاجمان پس از زخمی کردن او در ناحیه راکسبرو پارک ملبورن، موترش را نیز به سرقت برده بودند.
این پناهجوی ۴۷ ساله میگوید از اینکه بعد از ۱۵ ضربه چاقو زنده مانده، احساس «خوشبختی» میکند و اکنون بعد از مرخصی از شفاخانه آهسته آهسته بهبود مییابد.
آقای حنفی به اسبیاس پشتو میگوید: «ممکن بود کشته شوم، اما خداوند مرا برای کودکانم حفظ کرد».

نورمحمد حنفی با پسرش که سالهاست همدیگر را ندیدهاند. Source: SBS Pashto
آقای حنفی که پس از اصابت چاقو به سینه، شکم، بازوها و پاهایش روی جاده رها شده بود، بعد از تماس یکی از ساکنان محل به پولیس به شفاخانه منتقل شد.
واسطه نقلیه او بعداً از ناحیه برودمیدوز ملبورن یافت گردید.
پولیس ویکتوریا تأیید کرده که دو مرد را به اتهام حمله به آقای حنفی بازداشت کرده است.
یکی از متهمان که ساکن ناحیه برودمیدوز است، ۱۸ سال دارد و با هشت فقره اتهام، از جمله سرقت سنگین موتر و جراحت عمدی، بازداشت شده است.
مرد ۱۹ ساله دیگری با ۳۳ فقره اتهام، از جمله سرقت سنگین موتر و جراحت عمدی، از ناحیه دالاس دستگیر گردیده است.
آقای حنفی میگوید او نمیداند کسی شاهد عینی حمله بوده است یا خیر، اما زندگی خود را مدیون کسی است که به پولیس زنگ زده بود.

یکی از زخمهای چاقو بر بدن آقای حنفی Source: SBS Pashto
او میگوید: «مرا به شفاخانه بردند و خداوند برایم یک زندگی تازه داده است».
«خوشبختانه [چاقوها] به قلبم نرسیده بودند و خداوند قلبم را نجات داد».
«بعد از حمله، مرگ را با چشمان خودم دیدم. به کودکانم، به خواهر بیوهام و به تمام آنهایی که من نانآورشان هستم، و زندگیام در آسترالیا فکر کردم. خیلی ناامید شده بودم، فکر کردم مردهام».

Source: Supplied
زندگی در برزخ بیسرنوشتی
آقای حنفی شش فرزند دارد، در سال ۲۰۱۳ از ترس جان خود و خانوادهاش و در جستوجوی یک زندگی بهتر از طریق دریا به آسترالیا آمده است.
او از سال ۲۰۱۶ بدینسو با ویزه موقت پناهندگی موسوم به «SHEV» در آسترالیا زندگی میکند و میگوید عدم اطمینان نسبت به آینده وی را در وضعیت بیسرنوشتی قرار داده است، زیرا در صورت بازگردانده شدن به افغانستان، قصاص طالبانی انتظارش را میکشد.
او میگوید: «از آنجا که من نمیتوانم کودکانم را بیاورم و شرایط سختی را پشت سر میگذارم، احساس میکنم که کسی و خانوادهای در آسترالیا ندارم، و کودکانم هم همین احساس را دارند، آنها مانند یتیم بزرگ میشوند، زیرا پدری ندارند که بتواند با آنها زندگی کند».
«بیش از هشت سال میشود که در بیسرنوشتی زندگی میکنم».
او میگوید در افغانستان از طریق تأمین مواد غذایی برای دهکدهها تجارت موفقی را به راه انداخته بود.
اما اضافه میکند با عقد یک قرارداد تأمین مواد غذایی با ارتش ملی افغانستان، وضعیت کاروبارش تغییر کرد و تبدیل به یک هدف برای طالبان شد.
او میگوید: «طالبان خانوادهام را هدف قرار دادند، پدرم را کشتند، برادرم و برادرزنم را کشتند. مجبور شدم تجارت خود را ببندم و با مادر، خواهر و زن و فرزندم به یک کشور همسایه فرار کنم».
او میافزاید: «من در آسترالیا کار میکنم و مخارج خانوادهام را در کویته پاکستان تأمین میکنم».

Source: SBS Pashto
«فکر نمیکنم دیگر بتوانیم در افغانستان زندگی کنیم، زیرا رنج زیادی دیدهایم. من پدر، برادر و برادرزن خود را از دست دادم».
«من برای زندگی در سایه صلح به آسترالیا آمدم و حالا مردم محلهام میدانند که به آسترالیا فرار کردهام که این خطرات بیشتری را متوجه من ساخته است. قندهار زادگاه من است و آنجا تبدیل به پایگاه طالبان شده است».
آقای حنفی میگوید که بعد از حادثه اول رمضان، پس از سه سال با کار مسافرکَشی خداحافظی میکند.
او میگوید: «زخمهایم مرحم مییابند، اما در سرم درد دارم. بعضی اوقات فکر میکنم آنها بر میگردند و مرا میکشند. از نگاه روانی خوب نیستم و مدام ترس دارم».
اسبیاس پشتو با شرکت کارفرمای آقای حنفی، اوله (Ola)، تماس گرفته، اما هنوز پاسخی از این شرکت دریافت نکرده است.